پاییز چشمانت

پاییزی ها

پاییز چشمانت

پاییزی ها

میلاد مسیحایی او...

بنام خالق مسیح

 

و چه کسی اندوه مریم را در آن حال تنهایی درک می کند. و چه کسی مریم را از اندوه می رهاند .همانکه رهاننده همه آدمیان خاکی از غم است.

باری در بطن و باری بر دوش .

مریم ! مریم ! درخت خرما را تکان ده و از خرمای آن تناول کن .

مریم ! مریم ! ازچشمه ای که در زیر پایت روان میشود بنوش .

مریم به شهر برگرد و بگذار که کودکت از تو و خودش دفاع کند .

و مریم ، عفیفه زمانش ، با کودکی در آغوش به سوی دیارش رهسپار شد ....

من مسیحم ، من پیامبر خدایم ، بر من است گرامی داشتن مادر و عبادت خدای متعال،

درود خدا بر من باد در روزی که به دنیا آمدم و روزی که از این دنیا می روم و روزی که دگر بار بر انگیخته خواهم شد .

و این دل انگیز صدای طفل او بود و چه پاداشی بالا تر از این که او مادر مسیح ،پیامبر دوستی و محبت وروح خدا باشد . مریم تو پاداشت را دریافتی.

مسیحا میلاد زیبا و باشکوهت مبارک....